


در دهکدهای دورافتاده دختر جوانی به نام یوری از کودکی یادگرفته که هرگز بعد از تاریکی هوا بیرون نرود و از موجودات جنگلی منزوی معروف به اوچی بترسد. اما زمانی که یک بچه اوچی توسط گروه خود رها میشود، یوری به یک ماجراجویی بزرگ و خطرناک قدم میگذارد تا اوچی را دوباره با خانوادهاش متحد کند و…
این فیلم در مورد یک شاهدخت بسیار زیبا به نام سفید برفی است که به همراه نامادری بدجنس خود در قصر زندگی میکند. در این میان زمانی که یک روز، آینه جادویی به ملکه اطلاع میدهد که سفیدبرفی زیباترین فرد در تمام سرزمین است، ملکه با عصبانیت به یک شکارچی دستور میدهد که سفیدبرفی را به جنگل برده و او را بکشد، اما…
انسانهایی که توانایی تبدیل شدن به حیوانات را دارند در تلاشند تا بدون افشای تواناییهای خاص خود، در میان افراد عادی زندگی کنند. آنها به عنوان یک گروه، میکوشند تا در دیدگاه جهانی نسبت به جنگلزدایی و اهمیت زیستگاههای طبیعی، آگاهی ایجاد کرده و تغییراتی پایدار به وجود آورند. اما وقتی این امر ممکن نمیشود، مجبور میشوند کارها را خودشان به دست بگیرند و…
در اواخر جنگ جهانی دوم، زمانی که ارتش آمریکا در حال بمباران ژاپن است، کائده و میتسوئه با هم متحد میشوند تا کودکان تحت مراقبت خود را به مکانی امن برسانند.
پس از مرگ مادرش، یک پسر جوان مصمم راهی صحرای وسیع عربستان میشود، سفری که خانواده شکستهاش و سنتهای دیرینه را به چالش میکشد، همه اینها برای حفاظت از چیزی که بیشتر از هر چیز دیگر در دنیا برایش ارزش دارد - یک بره یتیم.
این فیلم درباره هاکان پسربچهای است که حیوان خانگی میخواهد. مادرش شرط میگذارد که او نباید در مدت اردوی یک هفتهای خانوادگی در کنار بچههای دیگر و والدینشان دردسر درست کند. اما هوکان در اردو هم از کنجکاوی و ماجراجویی دست برنمیدارد که این شیطنت باعث
کمی مانده به کریسمس، استاین یازده ساله، تنها به خیابان کفاش رسید و پناهگاهش را نزد آندرسن کفاش، پیرمردی بدخلق که فقط میخواست تنها باشد، جستجو کرد. این دیدار، زندگی هر دویشان را تغییر داد.
برونو مربی مدرسه بعد از تمام شدن دوران قرنطینه وظیفه دارد هشت کودک در سنین مختلف را به سفری به سراسر ایتالیا ببرد. در این میان بعد از این که بچهها را سوار قطار میکند خودش از قطار جا میماند و سپس به همراه پدر زن دردسرسازش ناچار میشود تمام مسیری که قطار بچهها طی میکند را از راههای فرعی و با استفاده از وسایل نقلیهی متفاوتی نظیر هلیکوپتر و ماشین ون و قایق و حتی الاغ طی کنند. در نهایت آنها کمی بعد از بچهها به اولین مقصد که یک قلعهی قدیمی است میرسند.
نیکو، گوزن شمالی کوچکی است که توانایی پرواز دارد و آرزوی دیرینهاش پیوستن به گروه گوزنهای پرنده بابا نوئل است. اما او به جای رسیدن به آرزویش، سورتمه بابا نوئل را گم میکند. در جریان تلاش برای بازگرداندن سورتمه، نیکو به اهمیت دوستی و ارزش انجام کارها به روش منحصر به فرد خود پی میبرد.
در سال ۱۹۸۹ در ایالت یوتا اتفاق میافتد، جایی که پسری ۱۰ ساله به نام جاشوا دنیس در تونلهای پیچیده و متروکه معدن «گنج پنهان» گم میشود. در حالی که تلاشها برای یافتن او شدت میگیرد، مردی به نام جان اسکینر که آشنایی عمیقی با معدن دارد، احساس میکند که بهطور الهی فراخوانده شده تا در عملیات نجات شرکت کند…